پرش لینک ها

مدیریت بازاریابی چیست؟

مدیریت بازاریابی چیست؟

  • معرفی:

با در نظر گرفتن نحوه عملکرد واحد فروش فردی در سیستم بازاریابی، این سؤال را بررسی خواهیم کرد- مدیریت بازاریابی چیست؟

برخی از خوانندگان این مطلب دانشجویانی خواهند بود که قصد دارند در مدیریت بازاریابی فعالیت کنند، برخی دیگر مدیر بازاریابی هستند و برخی دیگر ممکن است در فعالیت‌های مرتبط با مدیریت بازاریابی چه از نظر مدیریتی و چه از نظر نظارتی فعالیت داشته باشند.

برای پاسخگویی به نیازهای اصلی آن‌ها، هدف اصلی ایجاد یک ساختار، یک “تئوری”، برای بازاریابی مدیریتی است که می‌تواند تجربیات آن‌ها را در راستای رسیدن به یک درک بهتر سازماندهی کند.

این درک می‌تواند به دو هدف کمک کند. اول، به آن‌ها کمک می‌کند تا بینش‌هایی را در مورد تجربیاتی که در آینده شغلی خود کسب می‌کنند، به دست بیاورند. چرا که به ناچار آن‌ها ساختارهایی را تجربه می‌کنند که به هر حال این نیاز اساسی را تامین می‌کند، پس می‌توانند از تجربه و دانش جدید سود ببرند.

با این وجود دستیابی به چنین ساختاری تنها از راه تجربه، روشی آهسته و نامطمئن است. آموزش رسمی می‌تواند به آن‌ها به سرعت بخشیدن در این امر کمک کند تا بتوانند با سرعت بیشتری توانایی بازاریابی خود را تقویت کنند.

دوم، درک مدیریت بازاریابی امکاندرک بهتر نقش بازاریابی در توسعه اقتصادی را فراهم می‌کند؛ چیزی که بسیاری از کشورها با جدیت به دنبال آن هستند.

این ساختار بدون فرهنگ است و قابل استفاده در هر محیطی می‌باشد. به طور کلی، مطالعه مدیریت بازاریابی منجر به ارزیابی بهتر فعالیت بازاریابی از نظر عملکرد آن در تامین نیازهای مصرف کننده می‌شود.

مدیریت بازاریابی فرآیند تصمیم گیری، برنامه ریزی و کنترل جنبه‌های بازاریابی یک شرکت از نظر مفهوم بازاریابی، در درون سیستم بازاریابی است.

مفهوم بازاریابی در اصل ساده است، اما اغلب اجرای آن اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار است. مفهوم این است که اگر یک شرکت جنبه‌های مختلف فعالیت‌های بازاریابی خود را صریحاً ادغام کند تا بتواند ترجیحات مشتریان خود را برآورده کند، می تواند به طور مؤثرتر به اهداف خود عمل کند.

این فرایند مدیریت بازاریابی “جایی” در سیستم بازاریابی صورت می گیرد. با به تصویر کشیدن سیستم بازاریابی خود، خواهید فهمید که این “جایی” می‌تواند داخل بسیاری از شرکت‌ها (تولید کننده، عمده فروش و خرده فروش) باشد. مدیریت بازاریابی در هر یک از آن‌ها قابل تمرین و انجام است.

  • تعریف

به طور سنتی، بازارها به عنوان محلی برای مبادله کالا و خدمات بین فروشندگان و خریداران به نفع هر دو طرف، مشاهده هستند. امروزه بازاریابی مبادله ارزش‌ها بین فروشنده و خریدار است. ارزش به معنای ارزش مربوط به کالاها و خدمات در حال مبادله است. خریدار در صورتی که آن کالا برایش ارزشمند باشد، حاضر است برای آن هزینه پرداخت کند.

بازاریابی عملکردی تجاری است که سطح و ترکیب تقاضا را در بازار کنترل می کند و به ایجاد و حفظ تقاضا برای کالاها و خدمات سازمان می پردازد.

مدیریت بازاریابی شامل:

  1. رسیدن به اهداف بازاریابی
  2. تدوین برنامه بازاریابی
  3. سازماندهی عملکرد بازاریابی
  4. رساندن برنامه بازاریابی به مرحله اجرا
  5. کنترل برنامه بازاریابی
  • مفهوم

این مفهوم از این دیدگاه که یک تولید کننده باید کار خود را با تمرکز بر روی مصرف کننده خود شروع کند، حمایت می‌کند. او باید در درجه اول مصرف کننده را بشناسد و نیازها، خواسته ها، ملزومات و راحتی‌های او را درک کند. یک تولید کننده باید یک محصول جدید را طراحی کند یا کالای موجود را به طور کامل با توجه به نیازها، خواسته‌ها و… مصرف کننده بهبود بخشد. محصول دقیقاً باید مصرف کننده را راضی کند.

فروش باید بعد از شناخت و مطالع مشتری، تحقیقات بازاریابی و توسعه محصول انجام شود. تمام تمرکز باید بر روی مشتری و نیازهایش باشد.

  • اهمیت

مدیریت بازاریابی، روند مبادله مالکیت کالاها و خدمات را از فروشنده به خریدار تسهیل می کند.

  1. آنالیز فرصت‌های بازاریابی

مدیریت بازاریابی اطلاعات مربوط به نیازها وخواسته‌های مصرف کننده، استراتژی‌های بازاریابی رقیب، تغییر روند و ترجیحات بازار را جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل می کند. این به شناسایی فرصت‌های بازار کمک می‌کند.

  1. تعیین بازار هدف

مدیریت بازاریابی به شناسایی بازار هدف مورد نظر سازمان برای ارائه محصول خود کمک می‌کند.

  1. برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری

مدیریت بازاریابی به تهیه دوره عملی آینده کمک می‌کند. برنامه ریزی مربوط به معرفی محصول، تنوع است. تصمیم گیری در مورد قیمت گذاری، انتخاب ترکیب تبلیغاتی، انتخاب کانال توزیع توسط مدیریت بازاریابی صورت می گیرد.

  1. ایجاد مشتری

مصرف کنندگان آینده بازار را تعیین می‌کنند. بنابراین ارائه بهترین محصول به مصرف کننده با توجه به اولویت آنها وظیفه مهم بازاریابی است. مدیریت بازاریابی به ایجاد مشتریان جدید و حفظ مشتریان فعلی کمک می کند.

  • کارکرد

بازاریابی مربوط به بازارها است و بنابراین مدیریت بازاریابی خواستار ادغام عناصر مختلف بازار است. این وظیفه را دارد که این عناصر را در یک سیستم عامل مؤثر سازماندهی کند تا بتواند به طور مؤثر در خدمت مشتری و شرکت تجاری باشد.

کارکردهای مختلف مدیریت بازاریابی عبارت است از:

  1. ارزیابی فرصت‌های بازاریابی

تعیین اهداف بازاریابی و ارزیابی فرصت‌های بازاریابی برای شرکت، یک عملکرد مهم مدیریت بازاریابی است. شرایط و فرصت‌های در حال تغییر بازار، این را ضروری می‌سازد تا مدیریت بازاریابی با برنامه‌های پیش بینی شده برای برطرف کردن چالش‌ها و استفاده از فرصت‌ها به بازار عرضه شود.

  1. برنامه ریزی فعالیت‌های بازاریابی

برنامه ریزی یک عملکرد مهم مدیریتی است. برنامه ریزی فعالیت‌های بازاریابی یک کار مهم است و مراحل متعددی را در بر می‌گیرد. این شامل برنامه ریزی استراتژی‌های مؤثر برای دستیابی به اهداف بازاریابی مطلوب است. این امر با تدوین سیاست‌های مربوط به محصول، قیمت، کانال‌های توزیع، اقدامات تبلیغاتی، پیش بینی فروش هدف و … در برنامه ریزی است.

  1. سازماندهی فعالیت‌های بازاریابی

یکی دیگر از کارکردهای مهم بازاریابی، ساماندهی این امر به معنای تعیین فعالیت‌های مختلفی است که باید انجام شود و اختصاص این فعالیت‌ها به شخص مناسب، به منظور دستیابی به اهداف بازاریابی. با توجه به تغییر مفهوم بازاریابی، لازم است ساختار سازمان انعطاف پذیر و مناسب باشد. این به تعامل بهتر بین سازمان و محیط کمک می‌کند.

  • فرآیند

فرایند مدیریت بازاریابی موارد زیر را شامل می شود:

  1. فرآیند بازاریابی مدیریتی با تعیین مأموریت و اهداف کل شرکت آغاز می‌شود و سپس اهداف بازاریابی را برای تحقق تعریف می‌کند.
  2. قابلیت‌های شرکت را بر اساس نقاط قوت و ضعف خود ارزیابی کنید.
  3. فرصت‌های بازاریابی را که باید به سرمایه تبدیل شوند را تعیین کنید. ما باید نیازها و خواسته‌های مشتریان ناراضی و مشتریان بالقوه را شناسایی و ارزیابی کنیم. تقسیم بازار ما را قادر می سازد بازارهای هدف را انتخاب کنیم و بتوانیم در آن تلاش‌های خود را متمرکز کنیم
  • تصمیم گیری‌های بازاریابی

مدیر درباره چیزهایی که می‌تواند کنترل کند، تصمیم می‌گیرد. در مورد مسائل کلی، او چه تصمیمی می‌گیرد؟ در کل، او در مورد نوع محصول برای تولید، نوع سیستم توزیع برای استفاده، هزینه شارژ، پیام های تبلیغاتی و رسانه‌ها و پیام فروشندگان به مشتریانی که با آن‌ها تماس می گیرند، تصمیم می‌گیرد.

در این تصمیم گیری‌ها، او از تجربه‌هایش یاد می‌گیرد تا از یک اصل استفاده کند که وظیفه او را ساده می‌کند و از سرخوردگی اساسی جلوگیری می‌کند.

این می‌تواند مانند سایر قوانین رفتاری مثل معانی طلایی ارسطو و قانون طلایی، “قانون” مدیریت بازاریابی خوانده شود.

یک دیدگاه بگذارید